_ چرا بعضیا اینطورین؟
_ چطورین؟
_ خودشون برای دیگرون تصمیم میگیرن؟
_ یعنی چی؟
_خنگ شدیا!
_ :|
_منظوم اینه که چرا بعضیا به جای دیگرون فکر میکنن و به جای دیگرون تصمیم میگیرن و به جای دیگرون تصمیمشونو عملی میکنن؟!
_شاید چون بعضی ها دیگرون رو دوستدارن!
_ موضوع همینجاست، اینکه چون دوسشون دارن و فکر میکنن به صلاحشونه!
_ منم همینو گفتم!
_ آخه عزیزم اینجوری که نمی شه، پس دیگرون چی؟ نباید بعضیا از دیگرون نظرشونو بخوان؟
_ چی بگم والا!
_ ببین عزیز من!...
_ D:
_ مرض بی جنبه!
_ :(
_ میزاری حرفمو بزنم یا نه!
_ می شنوم..
_ من میگم هر چقد بعضیا دیگرون رو دوست داشته باشن نمی تونن نظر خودشونو تحمیل کنن!نمی تونن به اجبار چیزی رو بخوان!
_خب...
_ شاید به صلاح دیگرون باشه؛ ولی احساس دیگرون چی؟
_ اینم یه حرفیه
_دقیقا گرفتی چی میخواستم بگم؟
_ آره بابا
_خب چی گفتم؟
_ هوم...
_ :)
پی نوشت: نگران نباشید! این یه مکالمه خودم با خودم بود
پی نوشت بعدی: مروره یکی از ورق های نوشته شده ی قدیمی!
سلام ... یه یه!
سلام
خوبی....؟
عیدت مبارک؛امیدوارم که سال خوبی پیش رو داشته باشی....وبلاگ جالبی داری معلومه خیلی براش زحمت کشیدی
اگه ممکنه لینک من در وبلاگت قرار بده....راستی یه سری هم به ما بزن ؛ خوشحالمون می کنی
...قربونت...خدانگهدار