عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

بازم ترشی لیته


گفتم تحت درمانم و امکان داره یه لایه از صورتم بر داشته بشه، خوب! هیچی هفته دیگه عروسی دعوت داریم(عروسی دختر دو
ست بابا)حالا خدا کنه تا هفته دیگه پوستم همینجوری بمونه و تغییری نکنه
بازم گفتم عاشق شخصیت رت باتلرم و ازش الگو گرفتم، خوب! قرار نیست رفتارم رو نسبت به همه اینجوری بسنجین!!!!باید به عرضتون برس
ونم در مورد افراد خاصی فقط این رفتار رو دارم و خواهشا دور آقا مری رو خط بکشید
چند هفته پیش خواب دیدم(قابل توجه سعید که قراره خواب هامو اینجا تعریف نکنم)
خواب دیدم رفته بودیم خونه یکی(شما مذکر فرض کنید)انگاری رفته بودیم خواستگارییه خونه قدیمی داشتن که دور تا دورش اتاق بود، حوض و درخت هم تو حی
اطشون بود، تا اونجا هم که یادم میاد طرف دو تا خواهر کوچیک داشت(شایدم خواهرش نبودن )
همیشه به این فک میکنم که اگه یه موقع (چند قرن بعد) اگه نظرم نسبت به آقایون عوض شد و خواستم با یکیشون سر کنم، اگه یه کیس مناسب دیدم خودم بهش پیشنهاد بدمتوی خواب که این اتفاق افتادتازه روز بعدشم مامان طرف اومد خونه امون و برام هدیه آورده بود(پارچه بود که تو کاغذ کادو پیچیده شده بود)
ایشالا که خیره
خوب چه کار کنم تا میام نظرم نسبت به آقا
یون عوض بشه یه چیزی میبینم که دوباره ازشون چندشم میشه، مثلا دیروز از محل کارم که داشتم بر میگشتم سه تا پسر جوون حدودا بیست و چهار پنج ساله دیدم که کنار هم وایساده بودن، یکیشون موبایلشو گذاشته بود رو اسپیکر و داشت با دوست دخترش حرف میزد، به دختره میگفت من الان سعادت آبادم، اون دوتای دیگه مسخرش میکردن، وقتی تلفن رو قطع کرد گفت:< عجب کَنه ایه این دختره، یکی نیس بگه ما حالمونو با تو کردیم برو پی کار خودت دیگه> 
واقعا بد به حال دخترا که به پسرا اعتماد میکنن
یا مثلا چند وقت پیش سمیرا تعریف
میکرد میگفت تو خیابون دیدم دختره و پسره داشتن با هم قدم میزدن  چند متر عقب تر از اینا یه پسره با موبایلش ازشون فیلم میگرفته و اون دوتا هم اصلا متوجه نشدن من که احتمال میدم کاره پسره باشه ، خوب وقتی این چیزا رو میبینی چطور میتونی بهشون اعتماد کنی؟؟؟!

دیروز تو افتتاحیه المپیادایرانیان منم رفته بودم ورزشگاه، تقریبا پایین مشعل بودم، بد نبود یه ذره تخلیه احساسات بود تازه میفهمم ورزشگاه چه هیجانی داره و به اونهایی که تمام سعیشونو میکنن تا برن فوتبال رو از نزدیک و توی ورزشگاه ببینن حق دا
دممجتبی کبیری وشاهین آرین هم اومده بودن، هم دخترا بودن هم پسرا
از همه باحال تر بچه های شهر ری بودن که تقریبا کل ورزشگاه رو گرفته بودن تو دستشون
خیلی بلا بودن، مخصوصا چندتاشون که تو
دید رس من بودن، به محض اینکه صدای موزیک میومد بلند می شدن و خیلی ماهرانه شونه هاشونو میلرزوندن و می رقصیدن

http://usera.imagecave.com/baharan/DSC002641212.jpg
اونایی که کاور زرد تنشونه بچه های شهر ری هستن که همشون تو رنج سنی ۱۲ تا ۱۸ بودن، موبایلم شارژش تموم شد وگرنه بیشتر عکس مینداختم

 


جک نوشت: دعای ترکها بعد از نماز:خدایا مواظب خود
ت باش
smsنوشت: میدونی چرا معرفت کم شده؟؟؟ چون همش در تو جمع شده


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد