عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

خواهری

بعضی رفتارها یا نه بهتره بگم سنت ها باید تغییر کنه! البته نه همه ی سنت ها. اون سنت ها یی که تو بعضی از خانواده ها مرسومه و خیلی هم روش تاکید دارن در صورتی که از پایه بی اساس بوده.

مثل خانواده هایی که مقیدن اول باید فرزند بزرگشون ازدواج کنه و بعد فرزند دیگه ی خانواده.

من همیشه به خواهرم(دوسال از من کوچکتره) گفتم که به من نگاه نکن که من کی ازدواج میکنم! تو خودت تصمیم بگیر و اینطور که بوش میاد تصمیمش رو داره میگیره.

تو خانواده های نزدیکمون هستن خواهر و برادرایی که به پای هم نشستن. درسته دختر عمه ام استاد دانشگاه و حالا حالا ها تو فکر ازدواج نیست(سی و سه سالشه) و این باعث شد دختر عمه ی کوچکترم که دیگه الان سی سالشه هم ازدواج نکنه.

مثل دختر عمه ام آرزوهای بزرگ ندارم که بخوام به خاطرش همه چیز رو کنار بزارم. مطمئنم بعد از پایان امتحاناتم یعنی تابستون سال آینده به طور جدی به ازدواج فکر میکنم . چون بیشتر از این بشه دیگه بی مزه میشه.ولی هنوزم فک میکنم اون ایثار و از خودگذشتگی که لازمه زندگیه مشترکه رو ندارم و این همش بر میگرده به دیدگاهم نسبت به جنس مخالف. به اینکه هیچ کدومشون قابل اعتماد نیستن و اگرم حرفی میزنن تظاهر محضه. به حرفایی که میزنن پایبند نیستن و خیلی ذهنیت های دیگه که باید مورد به مورد بررسی بشن و خلافش بهم ثابت بشه(بعید میدونم) به ازدواج با عشق اگرچه به نظر خودمم بهترین نوع ازدواج میتونه باشه اعتقاد ندارم. و مطمئنم عشق و علاقه بعد از ازدواج استحکامش بیشتره.

خلاصه اینکه خوشحالم خواهرم تصمیمش رو گرفته و قطعا منم کمکش میکنم.امروزم رفته ثبت نام دانشگاه، کاردانی به کارشناسی شبانه تهران قبول شد. با اون کلاسای مدرسان و مشاوره ای که اون رفت بایدم رتبه اش ۲۷۰ میشد.



پی نوشت:دیشب آدرس اینجا رو دادم به یکی از دوستام(خدا بخیر کنه)

پی نوشت:وقتی کلمه هایی که به وبلاگم رسیدن رو میبینم خودم خجالت میکشم(دنبال چی میگردن خدا میدونه)

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:48 ق.ظ http://sadeghi.blogsky.com

دوشت داشتی یه شر بژن

سعید دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ http://narkand.blogspot.com

مبارکه قبولی خواهر جونت

امیدوارم این رسم تو خونه‌ی شما نباشه، وگرنه طفلی خواهرت گیس‌هاش سفید میشه تا تو شوهر کنی؟

امسال ارشد شرکت می کنی؟

ممنون
نه دیگه من ورچیدمش !

نه بابا من یکی عمرا حالا حالا ها ارشد شرکت کنم
اگه تصمیم بگیرم بعد از لیسانس درس بخونم میرم علمی کاربردی کاردانی کامپیوتر میخونم!
هان؟ چیه؟
چرا اینجوری نگاه میکنی خب

[ بدون نام ] دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:40 ب.ظ

اون دوستت آدرس اینجا رو داره. خیلی وقته هم داره. می خاست مطمئن بشه غیر از اینجا جایی نمی نویسی

دست دوست گرامی درد نکنه دیگه
اون اسمایلی گویای توضیح واضحات بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد