پنجره را
بر من بست
و عکس ِ ماه
به یاد ِاو
بر شیشه نشست!!!
پی نوشت: از دفتر شعر ع.ر
پی نوشت بعد: درسته یکبار بیشتر ندیدمت، ولی همین کافیه که منو مثل م.ح بدونی! بی اختیار بعد از دیدن عکست اشک توی چشمام پر شد، وقتی نوشته های م.ح رو در موردت خوندم اشک هام سرازیر شدن. بدون برای همه ی ما عزیزی، دوست دارم بیشتر در موردت بنویسم ولی ...
...؟
خب بپرس تا بگم
سلام دوست خوب وبلاگت بسیار عالیه اگه بتونی مطالب را زیاد کنی خوبترم میشه اگه تونستی به منم سربزن
از این بیشترش کنم یعنی