عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

یک دوست

دلم میخواست بزنم بیرون، یه جورایی دلم گرفته بود، گفتم میرم پیشش از اوضاعش با خبر میشم هم خودم دلم وا میشه! رفتم محل کارش. یکی دو ساعتی نشستیم و حرف زدیم؛ کاش هیچ وقت این حرف ها رو نمیشنیدم ازت! تو و این حرف ها... باید حدس میزدم تو آدمی نبودی که بتونی ترکش کنی. آخه دیوونه پسرش هم سن توه. میگه مثل دخترش دوسم داره(خاک بر سرت که اینو باور کردی) عکساشونو نشونم میده که با هم رفتن طالقان! بهش میگم من جلوی بابام با تاپ و شلوارک نمیگردم! اون وقت تو..بدتر دلم میگیره، بغضم میگره، چشمام پر شده، این دیگه اون آدمی که من میشناختم نیست. میزنم بیرون، کاش نیومده بودم پیشش! کاش این حرفا رو ازش نشنیده بودم
نظرات 2 + ارسال نظر
سعید جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:49 ب.ظ http://narkand.blogspot.com

)):

:(

ندا شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ق.ظ

بیدار کردن کسی که خوابه راحته ولی وای به روزی که بخوای کسی که خودشو زده به خواب بیدار کنی

چی بگم والا
باهاش اتمام حجت هم کردم ولی فایده نداشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد