اون دسته از آدمهایی که تو جزوشون هستی، از نادرترین آدمهای روی زمین اند، من توی عمر بیست و چهار ساله ام فقط دو تا آدم این مدلی دیدم! اگه بخوام جزئیاتشون رو شرح بدم، واقعا نمیدونم باید چطور شروع کنم! ولی در کل میتونم بگم شماها وقتی دور و برتون شلوغه و از حمایت کسی بر خوردارید؛ مدام به پاچه ی دیگران میپرید و گاز میگیرید، و وقتی تنها میشید، مدام پارس میکنی و میخوای یه جوری آدم رو به طرف خودت جذب کنی! نه، مثل اینکه زدم به هدف و بهترین تعریفی که میتونستم از این دسته بکنم، همین جمله بود. دعا میکنم هیچ کسی گیره شما نیوفته! به آدم های زیادی ضربه زدی ولی خودت بیشتر از همه ضربه خوردی! دلم برات میسوزه چون حتی یه دوست صمیمی هم نداری! یه موقع هایی همه رو از خودت میرونی به خاطر یه نفر و یه وقت هایی که دیگه اون یه نفر رو نداری، دلسوزیت برای بقیه شروع میشه! گمونم یه بیماری روانی داشته باشی! خدا شفات بده! خیلی خوشحالم که بعد از اون ماجرا یا یه پاک کن، توی هر صفحه از زندگیم بودی پاکت کردم! پاک پاک! گاهی اینقدر فکر میکنم تا فامیلیت یادم بیاد! ( به خودم افتخار میکنم بابت این خصوصیتم، که هر وقت بخوام میتونم کسی رو از زندگیم پاک کنم) بعد از اون ماجرا دیگه حتی اسمت رو به زبون نیاوردم ولی اونای دیگه باز گولت رو خوردن! باز ضربه دیدن! و این سیکل همچنان ادامه داره
نمیدونم چرا اینا رو نوشتم، شاید خواستم برات دلسوزی کرده باشم، ولی ارزش دلسوزی رو هم نداری، مطمئنم!!!
پی نوشت: توی وبلاگی خوندم که نوشته بود ما وبلاگ نویسا جزو صادق ترین افرادیم، چون همه ی خصوصیات خودمون رو مینویسیم! چه خوب چه بد! منم موافقم، چون هم خصوصیات خوبم رو اینجا نوشتم هم خصوصیات خاص و مخصوص به خودم رو، و هم خصوصیات سگیم رو! و از این بابت به خودم افتخار میکنم خب
پی نوشت بعد: اگه جواب در خواست کارم بیاد، فکر کنم بهترین کاری میشه که حتی تصورشم نمیتونستم بکنم، کاری که هم به رشته ام مربوطه و هم به سابقه ی کاری و خوراکم
بلا به دور
چه آدمها پیدا میشن
(انشالله بگم تا یادم نرفته)
من هم به تو افتخار میکنم =)
پس به زودی بهار خانم کارمند و ۱۵ سر عائله
بلانسبت آدم
خودمم :)
حالا باید صبر کنم تا ببینم کی میاد! گفته دانشجو نباشید، میترسم کسایی باشن که دانشجو هم نباشن، خوره ی اینترنت هم باشن، لیسانس مدیریت هم داشته باشن