-
خاتون
پنجشنبه 29 بهمنماه سال 1388 18:30
کدوم شاعر کدوم عاشق کدوم مرد تو رو دید و به یاد من نیفتاد به یاد هق هق بی وقفه من توی آغوش معصومانه باد تو اسمت معنی ایثار آبه برای خاک داغ خستگی ها تو معنای پناه آخرینی واسه این زخمی دلبستگی ها نجیب و با شکوه و حیرت آور تو خاتون تمام قصه هایی تو بانوی ترانه هامی اما مثل شکستن من بی صدایی پی نوشت: این هم قسمتی از آهنگ...
-
سلیقه
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1388 15:22
آدمی زاد است و سلایق مختلف! هر آدمی یه سلیقه ای داره، حتی خواهر و برادرای دو قلو هم گاهی اوقات سلیقه هاشون با هم فرق میکنه، دیگه چه برسه به بقیه. توی دنیای مجازی هم آدم ها با سلیقه های مختلف وجود دارن. هر کس از یه جور مطلبی خوشش میاد. هر کی یه نوع عکس رو میپسنده. سلیقه آدم ها هم توی خوندن وبلاگ ها کاملا متفاوته. دلیل...
-
اسپاسم
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1388 16:37
خوب این اسپاسم اپیدمی شده جدیدنا!!! هر کی رو میبینی ازش میناله! هر کی رو میبینی توی این چند وقت اخیر بهش دچار شده. هر چند فکر کنم من استارترش بودم ولی این دلیل نمیشه به همه سرایت کنه خب! صبح دکتر زنگ زده که گردنم گرفته شدید! نمیتونم تکون بخورم.... و این یعنی به هم خوردن قرار فردا! اشکالی نداره، ما صبور تر از این...
-
د ی د ا ر
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 12:38
بهم حق بده لحظه شماری کنم برای دوباره دیدنت. دو سال کم نیست برای ما! اگه توی این مدت یه خبر خوب شنیدم، همین دیدار دوباره بوده. بی تابم دکتر پی نوشت: چهارشنبه هفته ی آینده دعوت شدم به کافه ی دوست داشتنی سفید و سیاه! پی نوشت بعد: دیگه از هر چی تعطیلاته حالم بهم میخوره! استراحت نیست که کُزتیره(یعنی در نقش کزت)! پی نوشت...
-
...به
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1388 19:00
گاهی به جای عاشقانه نوشتن فقط باید نوشت: به درک به جهنم به اسفل السافلین... پاکباز پی نوشت: تصمیمات خوبی نگرفتم! خدا کنه پشیمون شم. پی نوشت بعد: زمان خوبی رو برای زدن حرفات انتخاب نکردی! اضافه نوشت: الکی سیاوش قمیشی من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمی تونم من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری...
-
سرزمین گوجه های سبز
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 12:36
دیشب کتاب "سرزمین گوجه های سبز" رو تموم کردم! یک کتاب سیاسی، کتابی که به نطر من اگه عاشق سیاست باشی با خوندنش عشقت چندین برابر میشه و اگه مثل من متنفر از سیاست باشی تنفرت بیشتر میشه نویسنده بسیار ماهرانه از جملاتش استفاده کرده. ولی خیلی از جملاتش واقعا چندش آورن. سیاست همینه! وقتی واردش میشی باید از همه ی...
-
چشمان تو
شنبه 17 بهمنماه سال 1388 12:46
چشمان تو حروف را بی استفاده میکند کافی است نگاه کنی...!!! پی نوشت: ضعف بزرگیه وقتی زورشون به ملت نمیرسه می افتن به جون اینترنت و موبایل! پی نوشت بعد: از دیشب تبم قطع شده و اگه خدا بخواد رو به بهبودی میباشم. پی نوشت بعد بعد:نوشته ی بالا هم نمیدونم از کیه، اس ام اسی به دستم رسیده. اضافه نوشت: خدا جون خیلی باحالی دمت...
-
پوسته
پنجشنبه 15 بهمنماه سال 1388 18:05
درست اومدی، اینجا وبلاگ خودمونه! این قالب جدیده، منتها موقتیه تا اینکه ازش خوشم بیاد! اون قالب مورد نظر رو هم دارم، که هفته ی بعد میزارمش، تا ببینم کدوم یکی رو بیشتر دوست میدارم!
-
باخت
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1388 19:24
ای خدا! اگه میخوای به کسی چیزی بدی اول جنبه اش رو بهش بده بعد خود اون چیز رو! جون داداش اگه ما برده بودیم اینطوری فحاشی نمیکردیم که اینا دارن میکنن! ما ها اینقد متواضعیم که به روی تیم مقابل نمی آوردیم، نه اینکه کلی براش پیغام بفرستیم و تحقیرش کنیم! حالا هیجانات شادی و پیروزی سوای فحاشی و تحقیر کردنه! (مثلا پیغام...
-
داربی
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1388 19:17
هیچ شوق و اشتیاقی برای بازی فردا نداریم! وقتی نتیجه از قبل معلومه شوق برای چی؟!!! قبلنا هر وقت داربی برگزار میکردن، مینداختن آخر هفته! ولی اینبار چطور شده افتاده چهارشنبه!!! ولی عجب کیفی میداد جمعه ها وقتی همه دور همه جمع میشدیم خونه ی بابا جلال اینا و بساط تخمه خوردن و جیغ جیغ کردن به راه بود، مامانی میگفت با همسایه...
-
سی تی اسکن بدون تزریق
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1388 18:34
کلا امروز تاریخ قشنگی داشت!۸۸/۱۱/۱۱ امروز وقتی برای سی تی اسکن، رفتم توی اون لوله ی متحرک(حالا تخت متحرک بودا نه لوله) نزدیک بود سکته بزنم! وقتی با باند و چسب و فوم محکمم کرد و خودش رفت توی اتاق دیگه و من موندم و اون لوله ی وحشتناک، قشنگ چهارده معصوم رو آوردم جلوی چشمم! حس بدی بود، خیلی وخشتناک!!! دکتر هم مثل این فیلم...
-
درد و مرض
شنبه 10 بهمنماه سال 1388 13:54
دیشب به آتنا میگم بچه نیا روی سر و کول من! اینقد من و ماچ نکن! اینقد نیا توی صورتم! اینقد بهش اینا رو گفتم تا بالاخره باهام قهر کرد! هر وقت سرما میخوره و میاد کنارم منم ازش میگیرم! از صبح تا حالا به خاطر خوردن قرص های آنتی هیستامین و استامینوفن و سرماخوردگی عینهو منگ ها افتادم یه گوشه! دیشب برای چندمین بار اون سر درد...
-
خودمونی
سهشنبه 6 بهمنماه سال 1388 15:47
دیشب موقع تماشای فیلم "آخرین گره خورشید"،وقتی بازیگره گفت: وقتی میخندید، یه چال کوچولو روی گونه سمت چپش می افتاد؛ مامان و مادر بزرگم به اتفاق به من نگاه کردن و گفتن تو رو میگه ها!! منم این شکلی شدم (با چال روی گونه چپ) از قرار معلوم جمعیت و تربیت بدنی رو هم که فکر میکردم می افتم بالای دوازده شدم. دوشنبه هفته...
-
پایان ترمی دیگر
دوشنبه 5 بهمنماه سال 1388 18:16
امتحانام تموم شدن! اینم از پنج بهمن که منتطرش بودم. می مونه سیزده واحده ترم بعد و اتمام تحصیلات و پیدا کردن شغل مناسب و ادامه زندگانی پی نوشت: رانی گیلاس، بیمزه ترین رانی میوه اضافه نوشت: اینقد حرص میخورم وقتی با سرچ یه سری لغات و عبارات میرسن به اینجا!!! نه آخه گروه خونی من به اینا میخوره!!! یه کاری میکنن آدم دیگه...
-
عشق قدیمی
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 19:28
این آقاهه که من میشناسم و شماها نمیشناسینش داره خاطرات گذشته رو تعریف میکنه! از اولین نامه های عاشقانه اش واسه اولین و آخرین دوست دخترش میگه! خیلی جالبه بعد از این همه سال هنوزم تاریخ دقیق رد و بدل شدن های نامه هاش رو میدونه! اون موقع واقعا عشق شون پاک و بی آلایش بوده، آدم قبطه میخوره بهشون! شش سال با هم دوست بودن و...
-
بروبچس
یکشنبه 4 بهمنماه سال 1388 17:23
فردا امتحان عملی کامپیوتر داریم و ما باید فردا تحقیقاتمون رو هم ارائه بدیم! این شد که امروز پا شدم و رفتم دنبال تحقیق، از اونجایی که هم مغازه رو بلد بودم و هم میدونستم چی میخوام، کارم فقط نیم ساعت طول کشید. این شد که تصمیم گرفتیم بین مغازه های مورد علاقه امان(جیحون، نیک، ققنوس) گشتی بزنیم و ببینیم چه کتابی به چشممون...
-
به یاد ِاو
شنبه 3 بهمنماه سال 1388 16:38
پنجره را بر من بست و عکس ِ ماه به یاد ِاو بر شیشه نشست!!! پی نوشت: از دفتر شعر ع.ر پی نوشت بعد: درسته یکبار بیشتر ندیدمت، ولی همین کافیه که منو مثل م.ح بدونی! بی اختیار بعد از دیدن عکست اشک توی چشمام پر شد، وقتی نوشته های م.ح رو در موردت خوندم اشک هام سرازیر شدن. بدون برای همه ی ما عزیزی، دوست دارم بیشتر در موردت...
-
لیته
جمعه 2 بهمنماه سال 1388 12:22
شوق نوشتنم اینقد زیاده که قاطی کردم اول از چی و از کی و ازکجا بنویسم! بعضی از آدم ها هستن که خیلی راحت میشه از روی قیافه اشون تشخیص داد از کدوم دسته هستن.(از نظر اخلاقی و اینا) بعضی از آدما هستن دقیقا برعکس بالاییا؛ خصوصیات اخلاقیشون دقیقا برعکس ظاهرشونه! این آدم جزو هیچ کدوم از گروه ها نیست! یه فرد دم دمی مزاج که یه...
-
شِکوِه
دوشنبه 28 دیماه سال 1388 14:37
ده هزار تا برنامه برای بعد از امتحانام ریختم. ده هزار جا هم بعد از امتحانام میخوام برم. خدایا یعنی میشه زودتر این امتحانا تموم شن؟!!! پی نوشت: یکی از اون کارها عوض کردن قالب وبلاگمه! اون وبلاگ قبلی رو که یادتونه!! توی اون یکی سرویس، دنبال اون قالبم، یا دنبال اون عکسه بنرشم که بنر یه قالب دیگه بزارم!
-
قهوه
پنجشنبه 24 دیماه سال 1388 13:28
لب از فنجان میگیری پیش چشم من که تشنه ی لب های توام... من از قهوه کمترم!!! پی نوشت: شعر از علیرضا روشن
-
کلیپ
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 18:23
خب همینه دیگه! دوتا امتحان(اندیشه۲ و مالی) رو که خوب بدی باید دو تا امتحان بعدیش از دماغت در بیاد دیگه!!! امتحان دیروز که خیلی مزخرف بود، یعنی منبع مزخرفی داشتیم و جمله بندی خوبی نداشت و این باعث شد همه یه جورایی یکی دو هفته رو بزارن برای این کتاب. ولی من بیجاره فقط تونستم سه روز رو براش بزارم و این شد که کلا خوب...
-
کشفیات
پنجشنبه 17 دیماه سال 1388 17:28
توی یک رابطه، وقتی پسره میفهمه دختره، دوسش داره، برای اینکه به خواسته اش برسه اولین کاری که میکنه تهدید کردنه!!! پی نوشت: خودم بعد از شنیدن حرفای اون طفلک اینو کشف کردم چون قبلا هم باهاش مواجه شده بودم . قبلا شک داشتم به این مورد ولی الان یقین دارم و تعمیم میدم به هشتاد تا نود درصد از پسرها!!! پی نوشت بعد: بیشتر تهدید...
-
برف
سهشنبه 15 دیماه سال 1388 16:29
آب می شوی برف وقتی بشنوی چه به روز من آوردی شمس لنگرودی پی نوشت: اگر اشتباه نکنم سال پیش توی آذر برف خوبی اومد، ولی امسال بارون خوب هم نیومد چه برسه به برف! پی نوشت بعد: دلم شدیدا روزهای برفی میخواد! وقتی از پنجره بیرون رو نگاه میکنی و همه جا رو سفید و پاک میبینی! پی نوشت بعد بعد: روی عکس که کلیک کنی، عکس رو با اندازه...
-
امتحانانه
سهشنبه 15 دیماه سال 1388 11:14
دو تا از امتحانام رو در حد خوب رو به بالا دادم، خدا کنه بقیه اش هم خوب باشه، البته این خوب دادن امتحانم به خاطر انرژی های مثبتی بود که م برام میفرستاد ولی همین دو تا امتحان پشت سر هم پدر از من درآوردا! سه شب بیخوابی کشیدم، وقتی دیروز از امتحان برگشتم بیهوش شدم و خوابم برد تا وقتی موبایلم زنگ زد. حالا بی خوابی بماند،...
-
ذهن
شنبه 12 دیماه سال 1388 20:32
میشینم و از دور نگاش میکنم! به امید اینکه شاید توی اون شلوغی من رو ببینه. درسته خیلی شلوغه ولی ما برای دیدن هم احتیاجی به چشم ظاهر نداریم! . . . هنوز نشستم و نگاش میکنم. نمیدونم چقدر گذشته! هر وقت نگاش میکنم، زمان رو گم میکنم! یهو میاد سمتم. ضربان قلبم میره بالا؛ هر قدمی که بهم نزدیک تر میشه ضربان قلبم تندتر میشه! توی...
-
فصل امتحانات
شنبه 12 دیماه سال 1388 12:47
_دختر فوق العاده ایه! بهش میگیم نمک فرفر! ولی از اون روز تا حالا یه ذره هم نمک نریخت! به خاطر همین چیزاست که از سیاست متنفرم! آدم های سیاسی هیچ حرمتی برای مسائل غیر سیاسی قائل نمیشن! اصلا من یکی دیگه هیچ وقت در مورد سیاست نمینویسم! چرا برای عقاید سیاسی هم ارزش قائل نمیشیم! چرا به کسی که عقایدی مخالف عقاید ما داره حمله...
-
مجرم
چهارشنبه 9 دیماه سال 1388 16:17
وقتی اینجا رو خوندم فهمیدم نود و نه درصد دوستای وبلاگ نویسم مجرمن. در برخی موارد خودم حتی! اینجاس که باید بگم، مملکته داریم!!!
-
رفیق
سهشنبه 8 دیماه سال 1388 15:05
این عشق ماندنی این شعر بودنی این لحظه های با تو نشستن سرودنی ست این لحظه های ناب در لحظه های بی خودی و مستی شعر بلند حافظ از تو شنودنی ست این سر نه مست باده، این سر مست چشم سیاه توست اینک به خاک پای تو می سایم کاین سر به خاک پای تو با شوق سودنی ست تنها تو را ستودمت که بدانند مردمان محبوب من به سان خدایان ستودنی ست گفت...
-
دعا
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 16:53
دعا میکنی، برای همه! اول از اعضای خونواده شروع میکنی! بعد میری سراغ فامیل؛ از اون بزرگشون تا اون کوچیکه؛ از اون که هر روز میبینیش و تا اون که سالی یه بار میبینیش! بعد نوبت دوستات میرسه! دوستای قدیمی مدرسه، دوستای دانشگاهی، دوستایی که یه زمانی همکار بودین، دوستای متفرقه! از اون حالت معنوی خارج میشی و یادت می افته برای...
-
تفرقه
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 15:59
اوضاع مردم وخیمتر از روزهای بعد از انتخابات شده! همه جا مردم چند دسته شدن! توی هیئت ها! توی دانشگاه ها! توی خیابون! حتی توی فامیل! و بدتر از همه توی دنیای مجازی! فقط کافیه ی یک روز از سال پیش رو با امروز مقایسه کنی! کافیه یه حرف سیاسی بزنی! هفتاد نفر بلاکت میکنن! هفتاد نفر سابت میکنن! هفتاد نفر براشون فرقی نمیکنه تو...