عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

مصدوم

شما یک دختر خانوم کاملا کاری میباشی که همیشه در همه حال به مامان خود توی کارهای خونه کمک میکنه! یه شب میاین ظرف بشورید، ازقضا مهمون هم دارید، در حال شستن بشقاب پلوخوری بودید که یهو بشقاب توی دستتون به طور ناگهانی میشکنه! باز هم به طور ناگهانی انگشت وسط شما رو نشونه میگیره و حین پایین اومدنش، توی کف دستتون، نزدیک به انتهای انگشت شصتتون رو قلوه کن میکنه و از دستتون رها میشه توی سینک!!! شما نمیدونی انگشتت رو بگیری یا کف دستت رو، یهو خاله ات میاد کمکت و انگشتت رو میگیره که خون نیاد، شما هم به کف دستتون میرسید! بعد از غش و ضعف، فکر میکنید خونش بند اومده و انگشت شصت دست مقابلتون رو از روی کف دست مصدوم شده، برمیدارید! خون قلوپ قلوپ بیرون میزنه! شما با دیدن خون گریه میکنید! همه میگن پوستش آویزونه و پیشنهاد میدن پوستش رو بچسبونید که شما سخت پافشاری میکنید و مانع این کار میشید، چون قبلا خاطره ی خوبی از این حرکت نداشتید! خلاصه نتیجه بر این میشه که یکی فدا کاری کنه و در میان سیل خون، پوست آویزون شده رو با ناخنگیر بگیره! باز خاله اتون این شهامت رو میکنه ولی بعدش آب قند لازم میشه! بعد از چند دقیقه به این نتیجه میرسند که با گاز و باند ببندند چون این خون، بند اومدنی نیست! خدا اون روز رو نیاره که شما زخمی اینچنین داشته باشید و بخوان با بتادین ضد عفونی کنن براتون! حالا تا دیروزش سرم داشتین ولی در یک عملیات قوانین مورفی ای، هیچ اثری ازش نیست! خلاصه جیغ و سوزش دست رو تحمل میکنید تا دست مصدوم باند پیچی شه و تا اینجا قضیه ختم بخیر شه!!! اشتباه نکنید! این پایان ماجرا نیست! دو روز بعد که دیگه همه تشخیص دادن خونش بند اومده و گاز و باند باید عوض شه، تازه شروع ماجرای تازه ایه! وقتی باند باز میشه خوبه و هیچ دردی حس نمیشه! ولی وقتی میاین گاز رو بردارین، میبینین ای دل غافل، گاز چسبیده به محل زخم! مجبور میشین دوباره درد و سوزش بتادین رو تحمل کنید تا گاز به اصطلاح خیس بخوره و کنده شه، ولی زهی خیال باطل! چنان بافت های گاز استریل به گوشت و پوست شما چسبیده که گویا جزئی از دست شماست! تنها راه ممکن اینه که دست مورد نظر به مدت یک ساعت در آب و بتادین بمونه تا کم کم گاز از روی زخم جدا شه! بعد از یک ساعت فهمیدیم که این کار از پایه بی اساس بوده! از اونجایی که شما دختر شجاعی هستین، تصمیم کبری میگیرید که درد و سوزش رو تحمل کنید و خودتون آروم آروم گاز رو از روی زخم بکنید! بعد از نیم ساعت هوار کشیدن و گریه کردن، گاز مورد نظر از روی زخم جدا میشه و این باعث خونریزی دوباره میشه! ولی شما دیگه به هیچ وجه حاضر نیستید با گاز و باند ببندینش! چسب زخم سایز بزرگ رو برمیدارید، کلی کرم ویتامین آ د روی پنسش میزنید و سپس روی زخم میچسبونید! ولی فرداش متوجه میشید که این کار هم بی فایده بوده و باز چسبیده به زخم! این روند ادامه داره تا اینکه دیروز یه لایه پوست تشکیل شده و مانع از چسبیدن چسب به گوشت کف دستتون میشه، و این نشونه ی خوبیه برای خوب شدن زخم!

پی نوشت: این بود انشای من در باره ی مصدوم شدنم!
پی نوشت بعد: امروز و فردا من بزرگتره خونه امون هستم! پدر شوهر خاله ام فوت کرده و والدینم مجبور شدن در مراسم ختم حاضر شن! اونم در همدان!
پی نوشت بعد بعد: مرجان دیروز زنگ زد و گفت هفته ی دیگه مولودی دارن به مناسبت تموم شدن درسش و خلاصه خانوادگی دعوتمون کرد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد