شِکوِه

ده هزار تا برنامه برای بعد از امتحانام ریختم. ده هزار جا هم بعد از امتحانام میخوام برم. خدایا یعنی میشه زودتر این امتحانا تموم شن؟!!!

پی نوشت: یکی از اون کارها عوض کردن قالب وبلاگمه! اون وبلاگ قبلی رو که یادتونه!! توی اون یکی سرویس، دنبال اون قالبم، یا دنبال اون عکسه بنرشم که بنر یه قالب دیگه بزارم!

قهوه

لب از فنجان میگیری

پیش چشم من

که تشنه ی لب های توام...

من از قهوه کمترم!!!

پی نوشت: شعر از علیرضا روشن

کلیپ

خب همینه دیگه! دوتا امتحان(اندیشه۲ و مالی) رو که خوب بدی باید دو تا امتحان بعدیش از دماغت در بیاد دیگه!!!

امتحان دیروز که خیلی مزخرف بود، یعنی منبع مزخرفی داشتیم و جمله بندی خوبی نداشت و این باعث شد همه یه جورایی یکی دو هفته رو بزارن برای این کتاب. ولی من بیجاره فقط تونستم سه روز رو براش بزارم و این شد که کلا خوب ندادم! یعنی طوری که نمیدونم قبول میشم یا نه!!! مراقب مسخره امونم که از کنار من و مریم تکون نمیخورد. اون یکی مراقب بهش میگفت اون آخر دارن ورقه رد و بدل میکنن برو اونجا، میگفت نه این دو تا دوستن، میخوان تقلب کنن!!! انگشتم تو چشمش اگه میزاشت دو تا سوال بنویسیما اینجوری نمیشد!

حالا امروز رو بگو! کلا بر همه کس واضح و مبرهن است که اینجانب خدای زبان اجنبی میباشم. از اول ترم این همه لغت خوندم و دیشب کلی خودم رو کشتم و امروز وقتی ورقه ها رو دادن، جز چند تا کلمه چیز دیگه ای بلد نبودم!!! واقعا امروز به خودم و فهمم از زبان اجنبی شک کردم ! نکنه واقعا به آی کیو و اینا ربط داشته باشه!!! توی سوالای تشریحی چون متن کتاب رو به فارسی حفظ کرده بودم، تونستم دو سه تاشو بنویسم

 آقای محترم هم که ورودی 81 بود و از قبل از امتحان کلی سفارش کرده که بهش برسونم! و در عوض اگه کاری توی بانک مرکزی داشتم در خدمتمونه

خلاصه آخر امتحان که دیگه داشت گریه ام درمی اومد، با کلی خواهش و التماس از مراقب خواستم به اون فرد جلویی یه جوری حالی کنه که تستی ها رو بگه! خدایی دمش گرم همه ی تستی ها رو بهم گفت. البته نمیدونم خودش درست نوشته یا نه. ولی همین که مرامش رو داشت خیلی بود. حالا قبولی امروز هم بستگی به قبولی اون فرد داره

اینجانب اصولا اهل بلوتوث نمیباشم و چی بشه اطلاعاتی رو بلوتوث کنم تو گوشیم. هفته پیش یه کلیپ موبایل خوشگل دیدم که مال عروسی و.ه(مخفف اسمشونه) بود، فردی که میخواست بهم بلوتثش رو بده کلی سفارش کرد که به افراد مطمئن بدم. منم فقط میخواستم به بروبچس نشون بدم و پاکش کنم. توی اتوبوس موقع برگشت به مینا و مریم گفتم بچه ها اینو دیدن!!! که مینا با تمام جزئیات پیش و پس برامون تعریفش کرد و گفت یکی از فامیلای دوماد دوست علیرضاشونه، بعد از چند دقیقه گلزار اومد و گفت بچه ها یه چیز باحال دارم ، بیاین اینو ببینین و این همون کلیپ مورد نظر بود و یک ساعت بعد یاسر با شوق کودکانه اومد پیشمونه و گفت بچه ها یه چیزی دارم که خوراک شماهاس، بیاین ببینین و حالش رو ببرین. باز هم همون کلیپ بود!!! خلاصه اینکه کلیپی که خیلی تاکید داشتن دست کسی نباشه ، همه گیر شده بود(احتمالا شما هم دیدینش). ولی خدایی عکاس محشری بودامن که میگم همه ی اینا تبلیغ عکاسیشونه

پی نوشت: من هفته دیگه از اول هفته امتحان دارم تا آخر هفته و فقط سه رو مهلت واسه خوندن این کتاب ها

پی نوشت بعد: ما می مانیم و قصه های دلمان!

شعر نوشت: به من می‌آیی
                  از خود می‌روم

                  از من می‌روی
                  به خود می‌‌آیم

                  نباشی
                  من نیست
                  بیایی
                  من نیست

                   ع.ر

کشفیات

توی یک رابطه، وقتی پسره میفهمه دختره، دوسش داره، برای اینکه به خواسته اش برسه اولین کاری که میکنه تهدید کردنه!!!

پی نوشت: خودم بعد از شنیدن حرفای اون طفلک اینو کشف کردم چون قبلا هم باهاش مواجه شده بودم . قبلا شک داشتم به این مورد ولی الان یقین دارم و تعمیم میدم به هشتاد تا نود درصد از پسرها!!!

پی نوشت بعد: بیشتر تهدید ها از نوع جداییه

پی نوشت بعد بعد: پست فطرت به معنای واقعی کلمه!!! پستی در ذات و فطرت یعنی همینا دیگه

برف

آب می شوی برف

وقتی بشنوی چه به روز من آوردی

شمس لنگرودی

پی نوشت: اگر اشتباه نکنم سال پیش توی آذر برف خوبی اومد، ولی امسال بارون خوب هم نیومد چه برسه به برف!

پی نوشت بعد: دلم شدیدا روزهای برفی میخواد! وقتی از پنجره بیرون رو نگاه میکنی و همه جا رو سفید و پاک میبینی!

پی نوشت بعد بعد: روی عکس که کلیک کنی، عکس رو با اندازه اصلی میبینی