آفام پرید

11:23:36 AM دوشنبه 18 tir 1386

من الان کُفری شدمچرا؟ میگم براتون ،شما هم اگه جای من بودین کفری میشدین.

کامپیوتر محترم رو روشن کردم ، وارد نت شدم ، مسنجرمو روشن کردم داشت باز میشد که کامپیوتر گرامی خود به خود ریستارت شد و همه ی آفلانهام پرید بدتر از اون اینه که چشم انتظار یه دوست قدیمی باشید و این احتمال رو بدی که شاید اونم آف گذاشته بودهحتی تصورشم وحشتناکه.

امروز که مثلا هیجده تیر بود ، منو ندا از دیروز قرار گذاشتیم صبح یه سر بریم دم در دانشگاه ببینیم چه خبره و از اونجایی که محل کارمون کنار دانشگاهه کار بسیار راحتی بود ،تا اینکه رئیس اومد و طبق معمول اجازه نداد بریم ، حالا ما این وسط به همه چیزو همه کس متوصل شدیم، هر ترفندی رو به کار بردیم که اجازه بده ولی فایده نداشتبه بهانه کرانچی ،معجون کاله ، نهار ،آلمینیوم ام جی ، بن کتاب (همینا یادمه ،ندا اگه چیزی یادت اومد بنویس برامون) خواستیم بریم بیرون که نمیذاشت ،میگفت اگه بری بگیرنت من جواب باباتو چی بدم؟(فکر کنم چند نفر دیگه هم بودن که منو به تو سپردنا ) یکی بیاد به این بگه قرار نیست بگیرن موقع برگشتن هم از کنار دانشگاه رد شدیم که هیچ خبری نبودامروز رئیس بزرگ هم چند تا ضد حال زد اساسی ،دیگه اینکه قراره از فردا نهار نگیریم چون یه اتفاق وحشتناک افتاد مه نمیگم حالتون بد میشه