عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

اعتماد یا علاقه

حال مادر بزرگم رو به بهبودیه. طوری که شاید به آنژیو یا بالون نرسه.

جاتون خالی عروسی آقا مری هم رفتیم، خدایی داماد به این بد اخلاقی ندیدم، انگار با خودشم قهر بود! بیچاره دختره نمیدونم چطوری میخواد اخلاقشو تحمل کنه! همه چی خوب بود.

ما هفت هشت تایی دختر همسن هم بودیم، جالب اینجا بود که عروس فقط منو میشناخت و فقط اسم منو میدونست! در صورتی که من هفته ی پیش اولین بار بود که دیدمش و فقط یه سلام بین ما رد و بدل شد مثل بقیه ی بچه ها! فک کنم یه چیزایی میدونست، از نگاه و رفتارش میشد یه چیزایی حدس زد! ولی دختر خیلی خوب و مهربونی بود از سر مرتضی هم زیادی بود :دی

دیروز فهمیدم آخر این هفته عروسی دختر صمیمی ترین دوست باباس و ما حتما باید شرکت کنیم! هفته ی آینده هم عروسی علی پسر دایی مامانمه و باز حتما باید شرکت کنیم، تازه حنابندونم دارن! بعد جالب اینجاست که مهدیه هم دیروز اینترنتی دعوتم کرد جشن نامزدیشون، درست شب حنابندون علی. خدایا شکرت از اینور و اونور میباره! یه کیفی داره وقتی اینترنتی دعوتت میکنن که نگو...

تازه دوم مهر هم نامزدی  سمیه دعوتم داشت یادم میرفت بگم.

حالا بریم سر یه موضوع پیچیده!

شما به یک فرد علاقه مندی. کلا اخلاق و کردار و قیافه و همه چی... اول تو اینترنت دیدیش، آدم معروفیم هست. بعد اتفاقی بیرون هم میبینیش و علاقه ات بیشترم میشه و کلی قربون صدقه اش میری تا اونجایی که همه میدونن تو از این آدم خوشت میاد، حرف و حدیث پشت سرش زیاده و تو هیچ کدوم رو باور نمیکنی و بعد یکی که خیلی بهش اعتماد و اطمینان داری بهت میگه این فرد یه کار غیر منطقی باهاش کرده! از نظر ما وبلاگ نویسا کارش واقعا غیر منطقیه مثل پاک کردن بی دلیله وبلاگت توسط مدیر سایت میمونه(کلا ماجرا رو گفتم دیگه) بعد تو میمونی هاج و واج مثل من! که اینو قبول کنی یا اونو! حرفای هر جفتشونو میشنوی و می خونی ولی هیچ کدوم خلاف واقع حرف نمیزنن! حرفاشون تو جایگاه خودشون منطقی و رو حسابه! این وسط فقط تو میمونی و اینکه طرف کدوم یکی رو بگیری...(یه دغدغه ذهنی بود که عنوانش کردم، اگه نفهمیدی قضیه چی شد خیلی خودتو ناراحت نکن)



پی نوشت: دارم درس میخونما

پی نوشت:نکن امروز را فردا، بیا با ما! که فردایی نمی ماند، که از تقدیر و فال ما در این دنیا کسی چیزی نمیداند(با صدای ابی اینو نوشتم تو هم با صدای پر حجم بخونش)


نظرات 2 + ارسال نظر
سعید سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:02 ق.ظ http://narkand.pib.ir

خدا رو شکر که حالشون خوب شد.

حسابی سیر عروسی شو که ماه رمضون تا یه ماه بساط عروسی تعطیله.

این موضوعه واقعاً پیچ‌پیچیه، اما اگه به طرف اعتماد داری پس احتمالاً حرف‌هایی که درمورد اون طرف دیگه می‌زنه درسته.

تو و درس

زیادیشم دل آدم رو میزنه! آخه چقد لباس و آرایشگاه و...

فک کنم باید بهش مثل قبل اعتماد کنم

چی فک کردی؟ یکی از کتابا رو تموم کردم

{ الحاج } مسیح ریحانی !! چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.MasihReyhani.Ir

سلامٌ علیکم ، خواهر ...
خوب هستید ، ان شاءالله ؟
چه خبر ؟ سلامتی رهبر !!!!!
خوبی جدی ؟
چه کارا می کنی ؟
ما که اصلا" خوب نیستیم ...
برام دعا کن بهار ...
موفق باشی !

سلام حاج آقا
ایشالا که اوضاعت بهتر میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد