عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

اولین امتحان

قبل از جلسه وقتی پیمان(اصولا نصف بیشتر هم دوره ای هام رو فقط به اسم میشناسم) و ستاره اومدن کلاس 102، که بیشترمون اونجا بودیم، اولین چیزی که گفتن این بود که چقد چاق شدی!!! ستاره میگفت باور کن انگار یه آدم دیگه ای شدی! اینقد اینا گفتن که دچار تضعیف روحیه ی شدید شدم! گلزار هم هشتا صندلی جلوتر از من بود! اون دختره که فامیلیشو نمیدونم جلوی من بود ولی بدتر از من بود وضعش! باز من تشریحی ها رو نوشتم و یه برگه ی دیگه هم گرفتم ولی اون فقط یه صفحه پر کرد! تازه اول تستی ها رو جمع میکردن و بعد تشریحی میدادن! تازه ترشم اینکه ورقه های تستیمون شده بود آ5 اینقده کوچولو بود! پیمان دماغشو عمل کرده بود، ولی اون بدون اینکه عمل کنه خوشگل بود! اون دختره صفری هم با موبایل صحبت کرد و جو رو متشنج کرد! اون پسره هم که اسمشو نمیدونم و سه ترم پیش مالی یک بهم رسونده بود هم جلوی من بود و اینقد تند تند مینوشت که باعث میشد استرس بگیرم! کل کتاب رو خورده بودم و دیروز هم خلاصه ی کتاب رو نوشتم، فقط یه نمودار فیلیپس رو یادم رفته بود توی خلاصه کتاب بنویسم که چهار تا سوال تستی ازش اومده بود و یه تشریحی!!! اینا همه رو گفتم که بگم امتحانم رو خوب ندادم! تازه فهمیدم که استادش امتحان نیم ترم گرفته و من کلا نمیدونستم کلاس داره! استادش اگه کرم کنه و تشریحی هام رو خوب نمره بده احتمالا قبول شم! وگرنه... این خیلی بی انصافیه که بنویسه امتحانش تستی! بعد بیاد تستی تشریحی بده! وقتی سوال های ترم قبل رو راحت جواب میدادم باید حدس میزدم که این ترم سخت میدن! یعنی من یه درس!!! فقط یه درس این ترم بی افتم دیگه برش نمیدارم، اینو به خودم قول میدم!!!


پی نوشت:دچار افسردگی شدم الان!
پی نوشت بعد: یهو یه راننده اومد جلوی ماشین پیچید، من اینجور موقع ها فحش میدم!البته یه جوری میگم که فقط خودم بفهمم، بهش گفتم بی شعوره نفهمه خره خوشگل!!! مامان غش کرده بود از خنده!

پی نوشت بعد بعد: باز داره تعداد وبلاگ هایی که لینک کردن زیاد میشه هااااااا!!!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
باقری پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com


گرشبی میهمان جانانت کنند گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش
در این شب بسار مبارک رجب وقت را غنیمت بدانیم وهمدیگر را دعا کنیم.التماس دعا
عرض ادب واحترام به شما بزرگوار

شما هم ما رو فراموش نکنید
امسال هم نتونستم لیل الرغائب روزه بگیرم

سعید پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ب.ظ http://narkand.blogspot.com

ای بابا، پاشو خودتو جمع و جور کن دختر، خیلی وقت‌ها امتحان‌هایی که فک می‌کنی بد دادی رو از نتیجه‌ی نهاییش شگفت‌زده میشی.

بذار نمره‌ت بیاد بعدش بشین غصه بخور! هنوز تا 7 تیر کلی کار داریم. کلی برنامه واسه جشن فارغ التحصیلی‌ت ریختم، نبینم ناامیدم کنی

خدا از دهنت بشنفه
فکر کنم یکی دو روز دیگه نمره تستی بیاد :(
ای خدا یعنی من میبینم اون روز رو ! هعی

ندا شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ

اینجا سوژه شدیا وقتی می خوایم یه نفرو مثال بزنیم که همچنان مشغول یه کاریه دانشگاه رفتنه تو یادمون میاد
در مورد چاقی ام خیلی قبلتر از ستاره خانومتون بهت هشدار داده بودم

هیشکی دیگه نبود پیدا کنید؟؟؟

وسط امتحانا که نمیتونم رجیم بگیرم، بزار امتحانام تموم شن! :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد