امروز یه غلط دیگه هم کردم که الان بلا نسبت عین چی پشیمونم!
بگو آخه دختر نونت نبود آبت نبود این قرتی بازی ها چیه در میاری! همش تقصیر خواهری بود که پارسال این کار رو کرد و امسال من رو ترغیب کرد به این کار! منم وقتی دکتره دستکشش رو دستش کرد تازه پشیمون شدم، بعدش هر دونه از آمپول های بی حسی رو هم که میزد توی هر خال اشک میریختم و هیچی نمیگفتم، تا اینکه با اون دستگاهش دونه دونه افتاد به جون خال های صورتم، بعد یه بوی کزی بلند شد که نگو! من پنج تا خال داشتم ولی نمیدونم چرا الان هفت تا چاله عینهو چاله های آبله مرغون روی صورتمه! زیر لبم یعنی روی چونه ام خال ام خیلی عمیق بوده و چاله ای داره بس عمیق! دکتره گفت اگه زخمش رو بکنی جاش میمونه! آخه کو زخم! کی این چاله ها میخواد پر شه! یعنی تا من باشم از این غلط ها نکنم! یعنی تا یک ماه خودمو توی آینه نگاه نمیکنم!
پی نوشت: من آدم بشو نیستم!
خوب به جای این کارها میرفتی دندونتو درست میکردی
حالا خودمونیم، یه عکس تو این وضعیتت بذار، پستش هم رمز دار کن، قول میدم نخندیم
دندون درد داره خونریزی داره مصیبتش زیاده!
بزار خوب شه جاش بعد عکس میزارم نه الان
باز لوس شدیا خال برداشتن که دیگه این همه لوس بازی دراوردن نمی خواد
خیلی وحشتناک بود