عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

عشق همینجاست!!!‏

تو کجایی؟‏

درهم

با خواهری رفتیم عکس های منتخب رو دادیم، اونا هم در کمال آرامش گفتن دو ماه دیگه بیاین واسه گرفتن عکس و تازه انتخاب میکس فیلم، نه خود فیلم!!!
من نمیدونم اونجا چه کار میکنن! خوششون میاد مردم رو اذیت کنن بقرعان
حالا از اینا بگذریم امروز بعد از ماه ها جمع زنونه ای شدیم و رفتیم خونه ی مادری و کلی خوش بودیم با خودمون، کلی غیبت فامیلا رو کردیم با دختر عمه های مامان! کلی خندیدیم.
واسه آخر هفته یعنی پنجشنبه و جمعه و شنبه برنامه ریختیم بریم شمال، دقیقا این طرح رو دیشب توی فرحزاد دادیم، بمناسبت تولد بابا رفته بودیم بیرون، بعد تصمیم گرفتیم آخر هفته بریم ببینیم پرتقال های حیاط خونه امون خونی شدن یا نه!
دیروز بعد از سه هفته سارا بالاخره بهم زنگ زد، کلی خوشحال شدم، اونم دقیقا وقتی که سوگند تازه خوابیده بود. از خستگی صداش درنمیومد، میگفت از من به شما نصیحت، فقط وقتی حوصله و اعصاب داشتین بچه دار شین! مثل اینکه توی این مدت خیلی اذیت شده طفلی

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ http://narkand.blogspot.com/

کلن شما خانمها تو جمعهاتون یا غیبت می‌کنین یا حرفهای بی‌تربیتی می‌زنین خجالت بکشین واقعاً از وقتی نظامی شدم شعور فمنیستیم آمده پایین

منم پرتقال دوست دارم خو!!!

سوگند؟ چرا بعضی مامان باباها اول در مورد معنای اسم بچه تحقیق نمی‌کنن؟

اصلا هم ما حرف های بیتربیتی نمیزنیم!
کلا سربازی روی خیلی ها تاثیر منفی میزاره که تو هم یکیشونی
نمیدونم، اینا قبل از بچه دار شدن توافق کرده بودن، سوگند هم همون گیاهه است که قبلا ها میخوردن و اینا
من خیلی اسم بهشون پیشنهاد دادم ولی همون حرف خودشون رو زدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد